باشد، خلاء خود را از این طریق پر می کند.از سوی دیگر نباید فراموش کرد که گشتن به دنبال علت و کنجکاوی زمینه پیشرفت علم است.
به عبارتی علل بسیاری از پدیده ها در طبیعت و سوالاتی که به ذهن انسان رسیده و جست وجویی که برای یافتن پاسخ آغاز کرده در حقیقت چراغ علم را روشن کرده و بشر را به پیشرفت و توسعه امروزی رسانده ست. اما خرافات به اموری مربوط می شود که در زمان های مختلف به شیوه های گوناگونی قابل تفسیر و تعبیر است.به عنوان مثال از عطسه زدن که یک پدیده بسیار ساده است در فرهنگ ما تعبیرهای مختلفی می شود که صبر آمدن یکی از آن هاست. وقتی کسی عطسه می زند می گویند صبر آمد و بهتر است کاری را که آغاز کردی ادامه ندهی.عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت با اشاره به ترکیب خرافه با پدیده های شومی مثل جن گیری، جادو و فال بینی می گوید: این پدیده ها طی دهه های گذشته رواج بسیاری یافت و عده ای کلاه بردار با استفاده از شیوه های مختلف از نقطه ضعف مراجعان خود برای سوءاستفاده های مالی نهایت استفاده را می کردند و قربانیان خود را فریب می دادند.در واقع وجود مسائل و مشکلات مشابه بین انسان ها کلید طلایی کلاه بردارانی است که به فال بینی و جادوگری می پردازند و از مردم اخاذی می کنند.
یکی دیگر از دلایل باقی ماندن خرافه واقعیاتی است که هنوز پاسخ روشنی برای آن ها یافت نشده است.به هر حال باید پذیرفت منابع کسب معرفت و دانش در انسان ها نسبت به وسعت زمینه های معرفت و دانش محدود است و کشف و شهود نقش مهمی در زندگی انسان دارد. مثل مادری که بیماری فرزندش را که کیلومترها از او فاصله دارد، به خواب می بیند و با پرس وجو واقعیت این امر آشکار می شود. تجارب بشری فراوان است و در میان این تجارب طی تاریخ امور مجهول و ناشناخته کم نیستند. اما نباید فراموش کرد که هیچ پدیده ای در طبیعت وجود ندارد که دلیل علمی نداشته باشد و به هر حال دانش بشر درمقابل عظمت طبیعت بسیار محدود و اندک و حتی بشر پیشرفته نیز در مقابل پدیده های طبیعی بسیار عاجز است.از سوی دیگر نمی توان از بحث فقر به سادگی گذشت. در جامعه ای که دسترسی آسان و ارزان برای برآوردن نیازهای اولیه وجود ندارد، نفوذ خرافه و جادو بیشتر می شود. به طور مثال تصور کنید وقتی راه درمان بیماری در یک جامعه فقیر و عقب افتاده وجود نداشته باشد، عامه تلاش می کنند با جادو و ورد و غیره بیماری خود را علاج کنند. بنابراین نسبت فقر با خرافه قابل ملاحظه است و هر قدر فقر بیشتر باشد، خرافه زمینه بهتری برای ظهور پیدا می کند.از سوی دیگر در دنیای امروز، رسانه ها نقش مهمی در گسترش برخی پدیده ها از جمله خرافه گرایی دارند و به صورت غیرمستقیم در فیلم ها، سریال ها و انیمیشن ها، به ترویج خرافه گرایی می پردازند.
طبیعی است که وقتی نسل جوان امروز با تلویزیون، ماهواره و رایانه در ارتباط است، از آن ها تاثیر می پذیرد.رواج خرافه گرایی در جامعه باعث عقب ماندگی می شود و جامعه را از کار و کوشش و فعالیت و پیشرفت و توسعه یافتگی به شدت بازمی دارد. خرافه گرایی در جوامع عقب مانده در واقع فرار از وضعیت موجود با توسل به پدیده های غیرمنطقی و بی پایه و اساس است و راه را بر منطق و عقلانیت می بندد. اما به هر حال از آن جا که خرافه قدمتی به اندازه عمر بشر دارد، در تمامی جوامع اعم از عقب مانده یا پیشرفته وجود دارد و حتی در کشورهای توسعه یافته ای مانند ژاپن و انگلستان مردم بسیار خرافاتی اند و نسبت به برخی مسائل خرافی حساسیت قابل توجهی نشان می دهند.اگر راهکارهای مبارزه با خرافه گرایی را مورد بررسی قرار دهیم بدون شک آموزش همانند بسیاری از مقوله های دیگر در رتبه اول می ایستد.
دکتر شریفی با اشاره به نقش مهم آموزش و پرورش در مبارزه با خرافه گرایی می گوید: اگر در نظام آموزشی ما محور همه چیز علت یابی علمی پدیده های اجتماعی باشد، خرافه گرایی مهار و یا حداقل از گسترش بیشتر آن جلوگیری خواهد شد. علت یابی تمامی پدیده های اجتماعی از نظر علمی باعث می شود نسلی که به دنبال موضوعات جدید است و به دنبال واقعیات می گردد، به صورت منطقی و عقلانی با محیط اطراف ارتباط برقرار کند، نه خیالی و خرافه گرایانه.منابع کسب معرفت بشر در عین محدودیت، زیاد است و نسل جوان باید یاد بگیرد برای علت یابی پدیده هایی که در اطراف خود مشاهده می کند به دنبال عقلانیت و منطق برود و موهومات و مسائل خرافی را با ذهن جست وجوگر خود کنار بزند. هرقدر از تاثیر آموزش و علم آموزی در مبارزه با پدیده خرافه گویی بگوییم کم گفته ایم زیرا این پدیده ها فقط و فقط با علم از صحنه زندگی انسان خارج می شوند.نکته این جاست که کسب علم ومعرفت برای انسان یک باره و آنی نیست بلکه در طول زمان و با آموزش مستمر و مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد. در این صورت فرد وقتی به امری غیرعادی، ناخوشایند و غیرقابل درک برخورد می کند به دنبال مسائل خرافی نمی رود بلکه به علت یابی علمی می پردازد.
به عنوان مثال تعارضات خانوادگی و زناشویی امری فراگیر است و کسی که به خرافه اعتقاد دارد بلافاصله پس از یک درگیری خانوادگی به سراغ دعانویس و جادو می رود و تلاش می کند از این طریق مشکل خود را رفع کند اما فردی که یاد گرفته و آموزش دیده وقتی از علت چیزی سردرنمی آورد به متخصص مراجعه می کند و از روان شناس، روان پزشک و مشاور کمک می گیرد تا مشکل خود را رفع کند.دکتر شریفی ادامه می دهد دولت موظف است به عنوان نهاد فرهنگ ساز کشور شیادان، کلاه برداران، فالگیران، رمالان و... را دستگیر کند و برخورد قضایی آن ها را به قوه قضاییه بسپارد. ارتزاق عده ای کلاه بردار از ناآگاهی و جهل مردم در رویارویی با مشکلات دائمی و تکراری مردم مسئله ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. به ویژه این که در دین اسلام خرافه و خرافه پرستی محکوم شده است و کسانی که به این امر مشغولند مورد سرزنش قرار گرفته اند.